شناسهٔ خبر: 27482 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ

فیلترینگ آری یا نه؛

سواد رسانه‎ای و آموزش شهروند هوشمند

سواد رسانه ای آیا راه‎حل‎های سلبی پاسخ‎گوی نگرانی دولتمردان و مسئولین فرهنگی کشور است؟ تجربه نشان داده است خیر. آموزش شهروند مسئول، شهروندان را به افرادی هوشمند تبدیل می‎کند که آگاهانه تصمیم می‎گیرد و با استفاده از تفکر منتقدانه به تجزیه و تحلیل مسائل مختلف می‎پردازد. سواد رسانه‎ای در واقع مهارت تفکر انتقادی برای درک موضوعات پیچیده را در جامعه‎ی مدرن به شهروندان می‎آموزد که خوب است مدیران به آن اهتمام بیش‎تری داشته باشند.

فرهنگ امروز/ فاطمه امیراحمدی: «دستور قضایی فیلتر لاین، واتسآپ و تانگو صادر شد»، «لاین، واتس‎آپ و تانگو تا ساعاتی دیگر فیلتر میشوند»، «فیلترینگ «لاین»، «واتسآپ» و «تانگو» تا ساعاتی دیگر»، این روزها تیترهایی از این دست زیاد در رسانه‎های رسمی و حتا با کمیت بیش‎تر در شبکه‎های مجازی به چشم می‎خورد؛ حتا اصطلاحاتی چون «فیلترینگ هوشمند» زیاد از سوی مقامات و مسئولین امنیتی شنیده می‎شود. چرا در فضای فرهنگی و اجتماعی، شاهد از این نوع اتفاقات هستیم؟

 

سواد رسانه ای1

 

تجربیات نشان می‎دهد هر چه برای چیزی مانع ایجاد شود، عطش آن در بین افراد بیش‎تر خواهد شد. «فیس‎بوک»، «توییتر»، «گوگل‎پلاس» و ... فیلتر شد اما آیا تاثیری بر تعداد کاربران داشت؟ آیا کاربران زمان کم‎تری برای این شبکه‎ها صرف می‎کنند؟ یا خیر استفاده از انواع و اقسام فیلترشکن‎ها با سرورهای خارجی بیش‎تر شده است که خود مبلغ هنگفتی را به لحاظ مالی روی دست کشور می‎گذارد، پولی که اتفاقا به جیب ملت و دولت نمی‎رود.

نگرانی برای «فرهنگ و تمدن» بومی، خاستگاهی عمومی دارد و مختص یک کشور یا فرهنگ خاص نیست. تمام ملت‎ها به دنبال حفظ میراث فرهنگی و فکری خود هستند در جهانی که رسانه‎های جمعی مرزها را درنوردیده است، و قدرت از آن فرهنگی خواهد بود که غالب باشد.

حال با تمام این مسائل، مدیران بالادست در این باب چه باید بیندیشند؟ آیا انتظار به دوری است که بخواهیم به راه‎حلی دست بیابیم که کم‎ترین هزینه مادی و معنوی را برای فرهنگ و حوزه‎ی اندیشه ما داشته باشد؟ کانادا یکی از کشورهایی است که برای جلوگیری از سرایت فرهنگ عمومی امریکایی «سواد رسانه‎ای» را در برنامه آموزشی مدارس خود الزامی کرد و حتا در بعضی ایالت‎های این کشور برنامه جدید آموزشی (سواد رسانهای) از سال اول تا سال آخر مدارس گنجانده شد. می‎توان گفت یکی از مسیرهایی که در این انبوه‎ی شبکه‎های اجتماعی و ماهواره‎ای می‎تواند به هویت اسلامی- ایرانی ما کمک کند، بی‎شک سواد رسانه‎ای است.

در سال ۱۹۸۲ سازمان بین‎المللی یونسکو بیانیه‎ای در مورد آموزش سواد رسانه‎ای آماده کرد که به امضای ۱۹ کشور رسید. یونسکو به طور فعال از دهه ۱۹۶۰ به پشتیبانی از آموزش رسانه‎ای برای آموزش مهارت‎های فردی به منظور تحلیل و تفسیر پیام‎های رسانه‎ای بین مخاطبان همت گماشت که از وضعیت انفعالی صرف خارج شوند.

در واقع هجمه‎ی برنامه‎های غیربومی خیلی پیش‎تر از امروز، درست از زمانی که برنامه‎های تلویزیون‎های ماهواره‎ای محفل خانه‎ها را چون مهمانی ناخوانده از آن خود کرده بود ذهن فرهنگیان کشورها را به خود مشغول داشته، و زنگ خطر را برای‎شان به صدا درآورده بود.

فنلاند اولین کشوری بود که در سال ۱۹۷۰ حتا قبل از این‎که اینترنت به شکل عمومی فضاهای مجازی را به وجود آورد آموزش سواد رسانه‎ای را در کشور خود آغاز کرد. سواد رسانه‎ای تا آن‎جا پیش رفت که در کشورهای دانمارک و سوئد به ترتیب در سال ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ آموزش سواد رسانه‎ای اجباری شد.

 جدا از این‎که بخواهم وارد بحث محتوایی این شبکهها شوم که چرا یک فضای این‎چنینی در کشور، مدخلی برای فرضا به سخره گرفتن اندیشمندان و بزرگان توسط کاربران شده است، یا به جای این‎که فضایی باشد برای امور اندیشه‎ای و حتا حرف‎های روزمره عمومی، تقریبا تبدیل به فضایی انتقادی شده است که افراد به صورت رادیکالی برای بیان اعتراضات خود از آن استفاده می‎کنند، حال آن‎که در کشورهای به وجود آورنده، این پدیده‎های جدید مدخلی برای بیان حرف‎ها و فضایی برای گپ و گفت‎وگوهای عمومی است؛ پژوهش و نوشتاری جداگانه می‎طلبد.

آیا راه‎حل‎های سلبی پاسخ‎گوی نگرانی دولتمردان و مسئولین فرهنگی کشور است؟ تجربه نشان داده است خیر. راه مصون ماندن بستن نیست بلکه در عصر علم و تکنولوژی می‎توان با بینش و دانش وسیع‎تر آسیب را به حداقل رساند.

درباره سواد رسانه‎ای کتاب‎هایی به نگارش در آمده است که نویسندگان و مولفان به ضرورت شناخت فرصت‎ها و تهدیدهای رسانه‎های دیجیتال پرداخته‎اند. قطعا سواد رسانه‎ای مانعی ایجابی خواهد بود هم‎چون وجدان بیدار در تک‎تک افراد که بسیاری از جرایم سایبری مثل هرزنامه‎ها، دزدی اطلاعات و غیره را به حداقل خواهد رساند.

 

سواد رسانه ای

 

خوشبختانه به تازگی در کتاب درسی «سبک زندگی» دانش‎آموزان پایه‎ی هشتم تا حدودی به این موضوع پرداخته شده است که اگر چه بسیار کوچک است اما نشان می‎دهد که مسئولین آموزش و پرورش ضرورت آموزش سواد رسانه‎ای را درک کرده‎اند. در این کتاب ضمن پرداختن به اینترنت، گسترش ماهواره‎ها و شبکه‎های اینترنتی و اجتماعی در تعریف سواد رسانه‎ای آمده است؛ «این دانش شامل مهارت و بصیرت لازم در برخورد عاقلانه با تبلیغات رسانه‎ها، آگاهی از مقاصد و اهداف صاحبان رسانه‎ها، شناخت تاثیر پیام‎ها بر افکار، تصمیمات و سبک زندگی ما می‎شود».

آموزش شهروند مسئول، شهروندان را به افرادی هوشمند تبدیل می‎کند که آگاهانه تصمیم می‎گیرد و با استفاده از تفکر منتقدانه به تجزیه و تحلیل مسائل مختلف می‎پردازد. سواد رسانه‎ای در واقع مهارت تفکر انتقادی برای درک موضوعات پیچیده را در جامعه‎ی مدرن به شهروندان می‎آموزد که خوب است مدیران به آن اهتمام بیش‎تری داشته باشند. و حتا به نظر ضروری می‎رسد که از مقطع ابتدایی کودکان را شهروندانی آگاه و با قدرت انتقادی تربیت کرد تا در مواجهه با هر پدیده‎ی نوظهوری به جای مقهور آن شدن با دید آگاهانه به تجزیه و تحلیل آن بپردازند و استفاده‎ی بهینه را از آن داشته باشند.

نظرات مخاطبان 0 6

  • ۱۳۹۳-۱۰-۲۷ ۰۰:۱۷محسن عباسی 0 0

    ممنون 
    متن بجا و جالبی بود
    
                                
  • ۱۳۹۳-۱۰-۲۷ ۰۶:۲۹ 0 0

    :-( بريد بابا!
                                
  • ۱۳۹۳-۱۰-۲۷ ۲۱:۳۹سعید 0 1

    بسیار عالی 
    
    
    ولی این حرفا رو همیشه در مقوله های دیگه هم  گفته شده ولی عمل نمیشه هیچ وقت تو این مملکت
    
    فرهنگ و فرهنگ و فرهنگ...
                                
  • ۱۳۹۳-۱۱-۱۳ ۱۶:۳۹مسعود 0 0

    بسم الله الرّحمن الرّحیم
    همین نقد در مورد عدم فیلتر فرهنگی هم وجود دارد؛ ایا با حذف «منع»ها در زمینه مسایل جنسیتی در غرب از عصر روشنگری تاکنون و دادن آگاهی صریح به صورت متن و فیلم و عکس، عطش جنسی افراد و تنوع طلبی و تجاوزگری کمتر از دوران قرون وسطی شده است؛ آیا با اموزش و تبلیغ در مورد راههای رهایی از سلطه (در مورد زنان یا سنتها)، کسی می تواند بگوید که چیزی از تمایل به سلطه گری و خودبینی در بشر کم شده است؟ در واقع، موضوع کاملاً برعکس است؛ بسیاری از معضلاتی که تصور می شد با شفافیت و تعلیم قابل حل است، تشدید شده است و تنها تغییر تعاریف، صورت مسألة معضلات مدرنیته را پاک کرده و کیفیات «عادی» غیرمدرن را به عنوان معضل، مانع یا محدودیت تعریف کرده است. اینکه فردی با تریبت فرهنگی خاص برای داشتن ذهنی زاد از جنبه های آزاردهندة مدرن (مثل صحنه های مستهجن) مجبور باشد که در هر گذر واقعی و مجازی، از خود مواظبت کند، سلب آزادی بی رحمانه ای است که نوشتار فوق و مانند آن، بر کسانی که از منظر فرهنگ مدرن، «بیگانه» تلقی می شوند، تحمیل می کند.
    مسألة دیگر عدم توجه به تودة بی دفاع جامعه یعنی کودکان است؛ به همان اندازه که ایمنی زمین بازی و استاندارد بودن آن، جبریتی تحمیلی، اما مطلوب برای رشد این دسته است «پاکی فرهنگی محیط مجازی» نیز، استاندارد مطلوب تربیتی است که غیر از آن، ظلم فرهنگی به این دسته خواهد بود؛ مگر اینکه دوستداران فرهنگ مدرن، مانند همیشه، «انتخاب» خود را یک «جبر جهانی» تلقی کنند.
                                
  • ۱۳۹۳-۱۱-۱۶ ۱۱:۳۳ 0 0

    بسم الله الرّحمن الرّحیم
    آیا درج یک نظر علمی اینقدر وحشت زا بوده است که این سایت از ثبت آن ابا کرده است؟ یا فقط باید موافق نظرات نویسندگان نوشت؟ 
                                
  • ۱۳۹۳-۱۱-۲۶ ۱۲:۱۴امیراحمدی 0 0

    در پاسخ به دوستی که درباره آموزش و سواد رسانه ای با نام سلب آزادی بی رحمانه نام برده اند باید بگویم چه بخواهیم و چه نخواهیم ما وارد دنیای مدرن شده ایم و چاره ای از این ورود نداشته ایم. البته این به معنی مثبت یا منفی بود مساله نیست. وقتی در برابر توفانی قرار می گیرید چون قادر به مهار آن نیستید چاره ای نیست مگر در برابر آن به دنبال چیزی باشید که حداقل آسیب را ببینید. قطعا آسیب وارد خواهد شد اما وقتی در برابر این موج قرار داریم و آزمون و خطاها نیز نشان داده است با وضعیت سلبی قادر به کنترل نیستیم خب بهتر است از روشی مدد بگیریم که خود مخترعان این وضعیت، آن را به عنوان راه حل مورد استفاده قرار می دهند.
    اما درباره کودکان، اگر برخی تبلیغاتی که در رسانه ی ملی می شود را دیده باشید کودکان را از همان ابتدا وارد دنیای اقتصادی بزرگ ترها کرده اند و وجود کودک را که باید در بازی های کودکانه دید در بانک ها می بینید. و این یعنی مصرف گرا بار آوردن شهروند آینده. پس الان که وضعیتی سلبی نیز حاکم است می بینید که کودکان در امان نیستند.
    اما وقتی از سواد رسانه ای سخن می گوییم یعنی آموزش افراد از زمانی که وارد حوزه آموزش رسمی می شوند. و این نیز به خاطر شرایط به وجود آمده در دنیای تکنولوژی است که باید انجام گیرد. وگرنه محافظت از کودک قبل از سن مدرسه با والدین است که چون کودک قدرت انتخاب و آموزش به معنای انتزاعی  را ندارد با والدین است که در این باره از کودک خود در برابر این موج مراقبت کنند. هرچند که رسانه های رسمی و از جمله رسانه ملی می تواند با کلیپ های تصویری هم برای کودکان قبل از سن مدرسه و هم کودکان در سن مدرسه این آموزش یعنی سواد رسانه ای را داشته باشند.
                                

نظر شما